ارزیابی عملکرد
عدم هماهنگي و فقدان انعطاف پذيري لازم در عصر رشد تکنولوژي و بازاررقابتي قوي،عقبافتادگي و چه بسا ورشکستگي سازمانها را فراهم مي آورد. در راستاي تطابق با نيازها، تحليل شرايط به منظور افزايش اطلاعات مورد نياز سياستگذاران اثر بسيار مهمي در آگاهي وانتخاب راه هاي مناسب براي دستيابي به اهداف دارد. همچنين بهبود دائمي و پيوسته سازمان، وابسته به توانايي سازمان در ارزيابي و اندازه گيري عملکرد فرآيندهاي کليدي سازمان ميباشد. سازمانها اهميت ارزيابي با ثبات و بدون تناقض را تشخيص داده و لذا سيستمهاي ارزيابي عملکرد متنوعي را در طي ساليان اخیر مورد استفاده قرارداده اند.
نظام جبران خدمت
امروزه نگاه ابزاري به انسان و استفاده از سبكهاي سنتي مديريت جاي خود را به سبكهاي نوين هدايت، رهبري، توانمندي، ارزيابي و همكاري كاركنان داده و منابع انساني را بعنوان با ازرشترين سرمايه سازماني رقم زده است. بطور كلي يكي از حوزههاي تخصصي و موثر در كيفيت نيروي انساني در سازمان، موضوع جبران خدمات كاركنان استكه به وضعيت نظام پرداخت مالي، غيرمالي و جبران خدمات كاركنان در قالب ارضاي نيازهاي درون شغلي و برون شغلي مي پردازد.